بیا تو

B I A 2 B I A 2

بیا تو

B I A 2 B I A 2

خشم و نفرت

خشم و نفرت

در ادامه مطلب

خشم و نفرت

مقدمه

خشم یکی از هیجان های پیچیده انسان و واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است. همه ما در طول زندگی با موقعیت های خشم برانگیز روبه رو شده ایم.

اشکال خشم این است که اگرچه بخشی از زندگی است ؛ ولی ما را از رسیدن به اهداف خود بازمی دارد و علت این که افراد درباره خشم دچار تعارض و تضاد هستند، همین نکته است.

از یک طرف خشم پاسخ طبیعی انسان است و از طرف دیگر می تواند روابط بین فردی را مختل کند و ما را از رسیدن به اهداف باز دارد. در حقیقت خشم هیجان شایعی است که بیشتر نسبت به دوستان و نزدیکانی که نتوانسته اند انتظارات و خواسته های ما را برآورده سازند، تجربه می شود. هیجان هایی که بیشتر با خشم همراه است عبارتند از: عصبانیت ، خشونت ، خصومت ، کینه توزی ، غضب ، تنفر، تحریک ، حسادت ، رنجش ، غرض ورزی ، تحقیر و ناراحتی.

بیشتر افراد، ابراز خشم خود را حالتی ناخوشایند می دانند. بیشترین واکنش افراد به ابراز خشم خود عبارت است از احساس تحریک پذیری ، خصومت ، عصبانیت ، افسردگی ، ناراحتی و غمگینی ، احساس شرمندگی و گناه ، احساس آرامش ، رضایت و خشنودی. احساس خوشحالی ، سرحالی ، احساس پیروزمندی ، اعتماد و تسلط از سوی دیگر خشم مضراتی همانند استرس ، ناراحتی های بدنی ، احساس درماندگی ، تنهایی و انزوا دارد.

 

 

 

 

 

 

2- علل خشم

ü     جلوگیری از رفتار هدفمند

ü     تحقیر شدن یا مورد تبعیض قرار گرفتن

ü     مورد پیشداوری ، تبعیض یا بی مهری قرار گرفتن

ü     مورد فریب یا عهدشکنی قرار گرفتن

ü     تحقیر شدن احساسات ، ارزش ها یا اقتدار واقعی فرد از سوی دیگران

ü     مورد بدرفتاری و بی توجهی قرار گرفتن از سوی افراد مهم

ü     صدمه دیدن درنتیجه بی توجهی نسبت به خود

ü     رفتار حاکی از بی توجهی دیگران

ü     موردتجاوز بدنی یا کلامی قرار گرفتن

ü     قربانی شدن

ازسوی دیگر، محققان علل خشم را موارد زیر می دانند:

میزان آسیب یا خطر: هر گاه فرد با اعمالی از سوی دیگران مواجه شد که آسیب زننده و مزاحم اهداف و خواسته های او باشد و جبران آن آسان نباشد، به احتمال زیاد خشمگین می شود.

علت آسیب یا خطر: اگر افراد در معرض آسیبهای عمدی افراد دیگر که قابل پیشگیری هم بوده است ، قرار گیرند. به احتمال زیاد خشمگین می شوند.

آسیب یا خطر غیرمنتظره: در صورتی که آسیب یا خطر غیرمنتظره پیش بیاید، افراد خشمگین می شوند.

عامل آسیب خود فرد بوده است یا دیگران: وقتی آسیب ناشی از اعمال دیگران است در مقایسه با زمانی که آسیب ناشی از اعمال خود فرد است ، احتمال زیادی وجود دارد که واکنش آن با خشم باشد.

 

 

 

 3- شیوه کنترل خشم

وقتی با ما بدرفتاری می شود یا ناکام می شویم ، باید به یاد داشته باشیم که در مقابل خشم یک فرد مقابله کننده هستیم و باید بتوانیم از مهارت های مختلفی برای کنترل خشم خود استفاده کنیم. مهارت های مخلتفی برای کنترل خشم وجود دارد که به چند مورد به شرح زیر اشاره می شود:

خود آرام سازی: وقتی عصبانی هستیم ، استفاده از مهارت های خودآرام سازی بسیار مفید و اثربخش است. حقیقت دارد که می گویند وقتی عصبانی هستیم پیش از این که پاسخ بدهیم باید تا عدد 10 بشماریم. این کار به ما فرصت می دهد تا بهترین راه حل را انتخاب کنیم. همچنین می توانیم با تنفس آرام و عمیق در مدتی کوتاه خود را کاملا آرام کنیم سپس در وضعیت بهتر و آرام تر راه حلهای خود را بررسی کنیم. اگر احساس می کنیم فریادزدن یا عمل پرخاشگرانه به نفعمان است ، می توانیم این کار را بکنیم. در حقیقت عصبانیت در این حالت انتخابی و نه نتیجه خشم غیرقابل کنترل است. همچنین می توانیم از خودآرام سازی برای آماده کردن خود برای مواجه شدن با موقعیتی خشم برانگیز استفاده کنیم و تصور کنیم در معرض ناکامی و بدرفتاری قرار گرفته ایم.

زمانی که احساس کردیم فشار خونمان در حال افزایش است ، میزان خشم خود را روی یک مقیاس صفر تا 100 درجه ای ، درجه بندی می کنیم سپس خود را آرام می کنیم تا این که میزان خشم مان به سطح پایین تر (30 یا پایین تر) برگردد. حال تصور کنیم که ناکامی و بدرفتاری بدتر هم شده است. دوباره خشم خود را درجه بندی کنیم و با استفاده از مهارت خودآرام سازی آن را مهار کنیم. اگر به اندازه کافی این روش را تمرین کنیم احساس می کنیم برای مقابله موفقیت آمیز با احساس ناکامی و بدرفتاری در هر زمان آمادگی داریم.

انجام ارزیابی اولیه منطقی: یک نقطه شروع خوب برای آموختن شیوه مقابله با خشم ، تجزیه و تحلیل ارزیابی های اولیه خود است. وقتی ارزیابی اولیه از رویدادی ناکام کننده و مشکل ساز به عمل می آوریم باید معین کنیم آیا مساله ارزش ناراحت شدن را دارد یا نه؟ اگر دریافتیم از خشمی بی اساس رنج می بریم ، احتمالا این گونه خواسته های نامعقول را از خودمان داریم.

چون من بشدت میل دارم افراد با من منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند، پس آنها باید حتما این گونه با من عمل کنند.

چون من بشدت میل دارم مردم با من منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند و چون من فردی استثنایی هستم پس آنها باید حتما با من خوب رفتار کنند.

اگرچه ممکن است این عبارت در ظاهر به نظرمان غیرواقع بینانه باشد؛ اما واقعیت این است که همه ما خواسته ها و تقاضاهای غیرمنطقی و نامعقولی از زندگی داریم. با توجه به این که آرزو کردن بهترین ها در زندگی میل طبیعی انسان است ، همه ما انتظارات و خواسته هایی داریم که همیشه معقول و منطقی نیستند، از این رو بررسی منطقی بودن ارزیابی های خود را به صورت یک عادت درآوریم. اگر اصرارمان بر این باشد که همه کارها باید همیشه طبق نظر ما پیش رود و دیگران همیشه با ما خوب رفتار کنند و هرگز نباید ناکام شویم ، خشمگین می شویم.

در این وضعیت ، مهارت در شناخت خواسته های غیرمنطقی خود و تغییر دادن آنها به خواسته های منطقی واقع بینانه تر است. به عنوان مثال به جای اصرار کردن بر این خواسته های غیرمنطقی با خودمان منطقی حرف بزنیم. «بسیار مایلم مردم با من منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند. وقتی آنها این کار را می کنند خوشحال هستم و زمانی که این گونه برخورد نمی کنند ناراحتم. با این حال چون قرار نیست که دنیا براساس خواسته ها و آرزوهای من اداره شود. بنابراین برای مقابله با ناکامی ها و بدرفتاری ها باید خشم خود را کنترل کنم.» اگرچه این نوع ارزیابی ها زمانی که کارها طبق نظر ما پیش نمی رود احتمالا موجب ناکامی و ناامیدی می شود، اما به خشم بیهوده منجر نمی شود.

خلاق بودن: وقتی هیجانات ناراحت کننده ای را تجربه می کنیم ، می کوشیم از طریق گفتار این عبارات «احساس... می کنم ، این به نفع من نیست. چگونه می توانم به شیوه ای مفید با این احساسات مقابله کنم» راه حل مفیدی را اتخاذ کنیم. در بیشتر موارد واکنش فوری ما نسبت به این احساس بهترین پاسخ ممکن نیست ، پس اندکی تامل کنیم. اگر بتوانیم از خلاقیت خود استفاده کنیم پیدا کردن شیوه مقابله مناسب با خشم آسان تر خواهد بود. به جای این که بگذاریم هیجان ما را کنترل کند، می توانیم از هیجان به عنوان فرصتی برای رسیدن به تجارب خلاق و جدید استفاده کنیم.

4- وقتی عصبانی هستیم کارهای زیر را انجام دهیم

اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم ، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. در بیشتر مواقع باید روش باجراتی را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است ، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخدهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست. نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. به عبارت دیگر بیان این جمله که چیزی را شکستم یا به کسی صدمه زدم ، برای این که عصبی بودم ، شیوه نامعقولی برای اجتناب از مسوولیت است. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم ؛ بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم.

تخلیه انرژی: وقتی خشم بر ما چیره می شود، تخلیه انرژی از طریق پرداختن به فعالیت های جسمی یا خلاق ، مفید و اثربخش است. فایده تخلیه خشم این است که می توان در وضعیت ذهنی آرام ، مشکل خشم برانگیز خود را حل کرد. تخلیه انرژی به عنوان یک مهارت مقابله با خشم ، فرآیندی دو مرحله ای است.

مرحله اول ، رها ساختن تنش از سیستم است و مرحله دوم به مساله گشایی مربوط است. تخلیه انرژی به عنوان یک مهارت مقابله ای غالبا خوب درک نشده است ؛ زیرا افراد به اهمیت مرحله دوم آن توجه نمی کنند. تخلیه انرژی ، منبع ناکامی یا بدرفتاری را برطرف نمی کند، بلکه فقط به انسان خویشتنداری می بخشد تا بتواند با منبع خشم مقابله کند. پس همیشه فرایند تخلیه خشم را همراه با مرحله دوم آن یعنی مساله گشایی به کار ببندیم.

ایمن سازی در مقابل استرس و خشم: در جریان مواجهه با خشم می توانیم از عبارات زیر استفاده کنیم:

هر قدر بیشتر آرام باشم و از مهارت های مقابله با خشم استفاده کنم ، بیشتر می توانم موقعیت را کنترل کنم.

این موقعیت را به عنوان یک تجربه یادگیری مفید در نظر بگیرم.

مساله جدی است ، اما من هم آماده ام.

نفس عمیق بکشم ، آرام باشم و از نیروی فکر استفاده کنم.

حق دارم ناراحت باشم ، اما باید بر اهداف خود متمرکز شوم.

نباید اجازه بدهم خشم دیگران بر من اثر بگذارد و باید خویشتندار باشم.

پس از این که با رویداد خاصی مقابله کردیم به تلاشهای خود پاداش دهیم:

آنقدرها هم که فکر می کردم سخت نبود.

در همه مواقع ، خوب ظاهر شدم.

این موقعیت ها آسان نیست ، اما به هر حال بخشی از زندگی است.

وقتی از مهارت های مقابله با خشم استفاده می کنم ، احساس بهتری نسبت به خود دارم.

به دو طریق می توانیم از این عبارات استفاده کنیم. یکی این که در زمان بررسی رویدادهای خشم برانگیز از آنها استفاده کنیم و دیگر آن که پیش از مواجه شدن با رویداد خشم برانگیز از طریق آرام سازی و حرف زدن با خود درباره آن رویداد به صورت تجسمی از این روش استفاده کنیم.

جرات ورزی: جرات ورزی یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خود به شیوه مستقیم ، صادقانه و مستقیم. افراد با جرات برای خود و دیگران احترام قائلند، آنها مایل نیستند و اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند و از طرف دیگر به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند و به شیوه مدبرانه با آنها ارتباط برقرار می کنند.

جرات ورزی چندین مزیت دارد. جرات ورزی به انسان احساس خودکار آمدی و کنترل درونی می بخشد و این احساسات نیز در روابط مقابل با دیگران ، اعتماد به نفس و عزت نفس ما را تقویت می کند. از آنجایی که جرات ورزی مستلزم تدبیر و مذاکره است. لازم است انعطاف پذیر باشیم. هر چند ممکن است همیشه به همه خواسته های خود نرسیم ، با وجود این نظر به این که افراد دیگر نیز خواسته ها، نیازها و امیالی دارند جرات ورزی بهترین روش برای دست یافتن به روابط بین فردی رضایت بخش است.

بیان احساسات خود: بیان احساسات خود یعنی مطلع ساختن دیگران از احساسی که نسبت به اعمال آنها داریم. از متهم کردن دیگران یا گفتن چیزهایی مانند «شما بی ملاحظه هستید»، «شما پررو هستید» اجتناب کنیم. در عوض احساس خود را نسبت به اعمال آنها به این صورت بیان کنیم «متاسفم من برنامه های دیگری دارم»، «متاسفم ، ولی نمی توانم کاری برایتان انجام دهم» بیان احساسات خود بر حرمت نفس و احترامی که دیگران برای ما قائلند خواهد افزود.

پذیرش حقوق و مسوولیت های خود: افراد بیشتر تفاوت بین خودخواهی و احقاق حقوق خود را نمی دانند. رفتار پرخاشگرانه عملی خودخواهانه است ، چون هدف آن برآورده ساختن نیاز خود بدون توجه به خواسته های دیگران است ؛ ولی جرات ورزی نشان می دهد که ما انعطاف پذیر و اهل گفتگو هستیم ، همچنین نشان دهنده آن است که ما نسبت به مراقبت از خود متعهدیم. ابراز عقاید، بیان احساسات و دفاع از ارزشهای خود هرگز به منزله خودخواهی نیست.

افرادی که ما را به دلیل عقاید و دفاع از حقوقمان بی ملاحظه و خودخواه می نامند، پرخاشگرانه عمل می کنند و می کوشند در ما احساس گناه ایجاد کنند. زمانی که دیگران ما را به خودخواهی و بی ملاحظه بودن متهم می کنند، وسوسه بی جراتی و تسلیم شدن در ما قوت می گیرد؛ اما این بی جراتی در واقع نوعی شانه خالی کردن است. وقتی جرات ورزی نداریم از پذیرفتن مسوولیت زندگی خود اجتناب می کنیم.

به عنوان افراد جرات ورز باید بتوانیم در مقابل تلاش دیگران برای دخالت در کارهایمان مقاومت کنیم و همچنین باید انتقادات و مخالفت های آنها را عمل کنیم. هر چه بیشتر منصفانه و سنجیده عمل کنیم ، نفس ما بیشتر می شود.

مذاکره و گفتگو: برای جلوگیری از خشم بیجا باید اساس روابط بین فردی خود را بر مذاکره و گفتگو بنا کنیم. در برخی موارد می توانیم از طریق تهدید دیگران و غلبه یافتن بر آنها نظر خود را تحمیل کنیم ، ولی اگر همیشه برعمل به شیوه مورد نظر خود اصرار کنیم در نهایت بهای این رفتار خود را خواهیم پرداخت. ممکن است گاهی موفق شویم ، ولی تنها و منزوی خواهیم شد. بعکس اگر همیشه منفعل و تابع خواسته های دیگران باشیم از هر نوع تلاش برای مذاکره و گفتگو اجتناب خواهیم کرد. پس بهترین راه حل آن است که مذاکره کننده خوبی باشیم.

پی بردن به ارزش گذشت: درس ارزشمندی که بسیاری از افراد در جریان رشد و تکامل می آموزند، پی بردن به قدرت گذشت است. وقتی انسان کسی را که به او بی حرمتی کرده است. می بخشد او را از کاری که مرتکب شده است ، تبرئه نمی کند. در حقیقت گذشت به معنای از یاد بردن خطای افراد نیست. بلکه هنگامی که کسی خطای کس دیگری را نادیده می گیرد و می بخشد در واقع خود را از خشمگین شدن می رهاند و به امور روزمره خود می پردازد. بخشش و گذشت باعث می شود که در کشمکش ها برگ برنده همیشه در دست ما باشد چون از موضع قدرت و با اعتماد به نفس از خطای افراد چشمپوشی می کنیم. گذشت ، قدرت خودکارآمدی و حس کنترل ما را در موقعیت های ناخوشایند بالا می برد.

 

انواع خشم

خشم، خود به طور کلی، به دو قسمت سالم و غیرسالم تقسیم می شود و خشم غیرسالم خود ده نوع است:

     1. «خشم پوشیده و نقابدار» که تشخیص آن از همه دشوارتر است.

     2. «خشم ریایی» که خود را از راه های فرعی نشان می دهد; مثلا، قول خود را فراموش می کند یا با خودداری از انجام کارهای دیگران، آن ها را ناراحت می کند.

     3. «خشم همراه با سوءظن» یا فرافکنی خشم خود به دیگران; چنان که گویا مطمئن است دیگران نسبت به او عصبانی اند.

     4. «خشم ناگهانی» که مثل تندباد شبانه است; قبل از وقوع، باید به نشانه های آن توجه کرد.

     5. «خشم همراه با شرم» که معمولا با کاهش عزّت نفس همراه است; چون هر قدر احساس افراد نسبت به خویشتن بدتر باشد، در مقابل نقد، حسّاسیت بیشتری دارند.

     6. «خشم عمدی» که برای ترساندن دیگران به کار می رود.

     7. «خشم اعتیادی» که در اثر احساسات شدید خشم، شخص دچار شعف می شود.

     8. «خشم عادی» که برای سال ها دوام دارد و فرد خودش نیز نمی داند چرا خشمگین است.

     9. «خشم اخلاقی» که فرد باور کرده حق به جانب اوست و طرف مقابل خطا کار و بد است، به همین دلیل، او خشم خود را توجیه می کند.

     10. «خشم از خود» که شخص خود را به خاطر نقص ها و نقاط ضعف تحقیر می کند. او در گذشته زندگی می کند، نمی تواند از زندگی لذت ببرد.»21

     بی تردید، دانستن این شقوق ما را در تحلیل و کالبدشکافی و سرانجام، اداره خشممان کمک می کند.

 

راه‌های ابراز خشم

شیوه های ابراز خشم در افراد با هم فرق دارند. دانستن و تأمّل در شیوه های ابراز خشم می تواند ما را در بازشناسی خشم خود و دیگران کمک کند تا واقع بینانه تر به اداره آن بپردازیم. در ذیل، این شیوه ها ذکر می شوند.

 

1. واپس رانی و سرکوب: خشم در اینجا به ناخودآگاه فرستاده می شود.

 

2. جابه جایی: خشم به شیء یا فردی که عامل اصلی خشم نیست منتقل می شود; مثلا، کارمندی که از دست رئیس خود عصبانی است، به اشیا لگد می زند یا خشم خود را سر همسر و فرزندان خود خالی می کند.

 

3. گریستن و خندیدن: خشمی که تخلیه هیجانی و کلامی نشده است به شکل گریه ظاهر می شود. ممکن است این خشم با ابراز کلامی نیز همراه باشد. البته گاهی نیز خشم با شوخی، کنایه و جوک ابراز می گردد و فرد به باد استهزا گرفته می شود.

 

4. واکنش افراطی: فرد نسبت به عمل فرد مقابل واکنش بیش از حد نشان می دهد که با کرده فرد تناسب ندارد.

 

5. رویارویی مثبت: پاسخ مستقیم، صریح و قاطع فرد نسبت به عامل خشم و بیان احساس و دلایل برانگیخته شدن خشم خود.

 

6. پاسخ انفعالی: فرد خشم خود را به طور واضح و مستقیم ابراز نمی کند که این قسم در انواع گوناگونی ظاهر می شود:

 

     الف) خشونت انفعالی: در حضور دوست اعتراض نمی کند، اما در غیابش اقدام به تخریب اموال او و... می کند.

 

     ب) رفتار مخفیانه: غیبت، ناسزاگویی زیرلب، سکوت، پرهیز از تماس چشمی، تحقیر، شکایت، فریب کاری و سخن چینی از این قبیل اند.

 

     ج) بازی دادن: در اینجا، فرد به تخریب روابط، تمارض و تحریک دیگران به اعمال خشونت و کنار کشیدن می پردازد.

 

     د) از خود گذشتگی: فرد به کمک فراوان طرف مقابل می پردازد، اما از او کمکی نمی پذیرد.

 

     هـ.) رفتارهای وسواسگرانه: اعتیاد، تعصّب، انتقادجویی و سرزنش از این قبیل اند.33

 

7. انکار: بسیار دیده شده که افراد عصبانی منکر عصبانیت خود هستند. این واکنش گرچه به ظاهر خبر از تعادل عاطفی فرد در قبال دیگران می دهد، اما معرّف حقیقت نیست.

 

8. انفجار مستقیم (خشم فعّال): انفجار خشم در این حالت همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود، ثمر دیگری ندارد.34

 

9. فرافکنی: در اینجا، فرد مرتب خشم خود را به دیگران نسبت می دهد و دیگران را خشمگین می شمارد.

 

     در مجموع، می توان گفت: ابرازخشم ازچندوجه خارج نیست:

 

الف. درون ریزی و سرکوب: این امر منشأ بیماری های گوناگون روانی مثل افسردگی و روان تنی (زخم معده و مانند آن) می شود و در درازمدت می تواند به کینه و تلخی عمیقی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش با طرز فکر منفی اش تحت تأثیر قرار می دهد.

 

ب. خالی کردن به سر دیگران (مستقیم و غیرمستقیم): این کار موجب صدمات بدنی و روحی و خدشه دار شدن روابط بین فردی می گردد.

 

ج. پذیرش، کنترل و جهت دادن مثبت به خشم: با این کار، این انرژی عظیم را مهار می کنیم و در پیشبرد اهداف سازنده از آن سود می بریم.35

 

 

بهترین برخورد با خشم

برخورد عاقلانه با خشم، ما را در بهبودسازی روابط بین فردی (حل تنش های روابط زناشویی، تربیتی، شغلی و مانند آن) و سلامت جسمانی و روانی و رسیدن به اهداف کمک می کند. بنابراین، یاد گرفتن آن به شکل آموزش رسمی توصیه می شود اما به طور خلاصه برخورد مناسب با خشم در قالب مراحلی انجام می شود:

 

الف. پذیرش: این نقطه آغاز برخورد مثبت با خشم است. منظور از «پذیرش» آن است که در وهله اول، واقعیت وجود خشم را در خود رد نکنیم.

 

ب. تمدید خشم: پس از پذیرش عصبانیت خود، باید به خشم قدری زمان بدهیم. این عمل همچون سرد کردن ماشینی است که تازه جوش آورده است، راه های پایین آوردن تدریجی نقطه جوش خشم در اشخاص متفاوتند. برخی استحمام می کنند، عده ای پیاده روی می کنند، برخی دیگر فعالیت بدنی انجام می دهند. به عبارت دیگر، این مرحله ما را آماده ارزیابی صحیح از خشم خود می کند.

 

ج. ابراز خشم: پس از پایین آمدن قابل توجه نقطه جوش و ارزیابی علل خشم، باید ناراحتی خود را با شخصی که از او عصبانی شده ایم در میان بگذاریم. پایین آمدن سطح خشم به ما کمک می کند ضمن ابراز ناراحتی، به سخنان شخص دیگر گوش دهیم و به عبارت دیگر، تفسیر او را نیز از وقایع دریابیم. (ناراحتی باید در فضایی همراه با احترام بیان شود.)

 

د. ارزیابی خشم: در این مرحله، ما به بررسی علل خشم و ریشه های خشم خود می پردازیم; خوب است که از خود بپرسیم: چرا عصبانی شدم؟ آیا زود نتیجه گیری نمی کنم؟ آیا درگیر قضاوت عجولانه نشده ام؟ آیا انتظارات معقولی (از خود، دیگران، جهان و خدا) دارم؟ آیا چیزی در من وجود دارد که حس ترس و حقارت مرا بالا می برد و در نتیجه، مرا خشمگین می کند. به عبارت دیگر، آیا نقطه آغاز خشم من دیگری است، یا مسایل درونی خودم؟36

 

 

فنون مدیریت خشم

فنون مدیریت خشم در سطوح گوناگون رفتاری، شناختی و روابط بین فردی مطرحند. این فنون با توجه به شرایط و مقتضای حال به کار برده می شوند با هم ارتباط و تعامل دارند و برای حفظ بهداشت روانی و جسمانی به کار می روند. به عبارت دیگر، برخی از این فنون در جهت پیش گیری و برخی در جهت درمان و تعدادی از آن ها نیز برای بازتوانی (توان بخشی) فرد مبتلا به اختلال خشم به کار می روند.

 

     الف. فنون شناختی

1. زیر سؤال بردن باوری غلط: با زیر سؤال بردن اعتقاد و اطمینان راسخ خود برای ابراز خشم، موجب تضعیف آن می شویم. هر قدر بیشتر راجع به چیزی که ما را خشمگین ساخته است فکر کنیم، دلایل قانع کننده تری برای خشمگین بودن به دست می آوریم.47 هر قدر سریع تر وارد چرخه خشم شویم و آن را زیر سؤال ببریم، تأثیر آن بیشتر خواهد بود. آگاهی از خطاهای شناختی نیز به ما کمک می کند تا با دقت، باورها و عقایدمان را درباره خود، دیگران و جهان تحلیل و بررسی کنیم و خشم غیرعقلانی خود را مهار نماییم. برخی از این خطاهای شناختی و تعمیم های مبالغه آمیز48 به قرار ذیل می باشند:

 

     الف) اندیشه های بایددار:49 این باورها با کلماتی همچون «باید» و «نمی توانم» به کار می روند; مانند: «باید همه به من احترام بگذارند.» به جای آن، بهتر است از کلمات «دوست دارم» و «می خواهم» استفاده کنیم.

 

     ب) تفکر همه یا هیچ:50 اغلب با قواعد بایددار همراه است; مانند «مردم باید به من احترام بگذارند، در غیر این صورت، من هیچ محبوبیت و مقبولیتی ندارم.» باور کنیم که مردم نیز مثل ما ممکن است خطا کنند.

 

     ج) نتیجه گیری شتاب زده: این عمل خود بر اساس «ذهن خوانی»51 و «پیش بینی منفی»52 انجام می شود و به همین دلیل، از واقع بینی به دور است.

 

     د) برچسب زدن: صورت حاد تفکر «همه یا هیچ» است; مانند: «من نباید در کارهای مهم شکست بخورم و حالا که چنین شده، من ناتوان هستم» یا «او نباید به من چنین می گفت; حالا که چنین گفته پس من بدبختم.»

 

     هـ.) شخصی سازی: شخص خود را مسئول حادثه ای می داند که به هیچ وجه در کنترل او نبوده است.

 

     و) درشت نمایی;

 

     ز) بی توجهی به موارد مثبت;

 

     ح) تمرکز بر موارد منفی;

 

     ط) کمال نگری: مانند اینکه شخصی می گوید «باید در هر کاری کاملا موفق باشم.»53

 

2. توجه به تظاهرات فیزیولوژی خشم: آگاهی از تظاهرات فیزیولوژی خشم به ما کمک می کند که هیجان خشم خود را بهتر بشناسیم و منکر آن نشویم و علاوه بر آن، درصدد برآییم با پرسوجو از اطرافیان، درباره خشم خود و زمان بروز آن اطلاعاتی کسب کنیم تا با این خودآگاهی، راحت تر خشم خود را اداره کنیم، (یادمان نرود که شناخت به ما قدرت کنترل می دهد.)

 

3. اسناد مجدد:54 به جای تمرکز بر مسئله، که در آن احساس خشم ایجاد می کند، باید بر راه حل آن تمرکز کنیم تا از بن بست مسئله مداری خارج شویم.55

 

4. تحلیل هزینه و منفعت: نفع دنیوی و اخروی مهار خشم و ضررهای دنیوی و اخروی ابراز انفجاری خشم و یا سرکوب خشم را فهرست کنیم. توجه به پیامدهای آن می تواند کمک خوبی برای مهار آن باشد. فواید آن مثل حفظ بهداشت روانی، مقبولیت اجتماعی، عدم ندامت، و آسیب جسمانی و ضررهای آن مثل طرد شدن، آسیب زدن به خود و دیگران است.56علمای اخلاق نیز در شیوه درمان علمی این صفت گفته اند: بهتر است با آفات و شرور این صفت آشنا شویم و در احادیث مربوط به خشم و کظم غیظ تأمّل کنیم. برای نمونه به موارد ذیل توجه کنید:

 

     الف) مضرّات; مانند: غضب کلید فتنه هاست و باعث ظاهر شدن عیوب صاحبش می گردد; انسان را به شر نزدیک و از خیر و نیکی دور می کند. اول غضب جنون، و آخر آن پشیمانی است. غضب خِرَد را فاسد می کند.

 

     ب) منافع; مانند: هر کس کظم غیظ کند در حالی که می توانست آن را ابراز کند، خداوند قلب او را در دنیا و آخرت از امن و ایمان پر می کند. کسی که خشم خود را فرو ببرد خداوند عیب هایش را می پوشاند. قوی ترین مردم کسی است که به واسطه حلم و صبر، غضبش را مهار کند.57 انسان چون فطرتاً دنبال جلب منفعت و دفع ضرر است، انگیزه بهتری با این روش برای مهار خشم پیدا می کند.

 

5. ریزش فکر:58 در مشکلات و اختلافات اجتماعی، باید متوجه باشیم که با روش های گوناگون می توانیم از پس مشکل برآییم. باید با تحریف های شناختی پنجه درافکنیم و سالم ترین، سازنده ترین و پرمنفعت ترین راه را انتخاب کنیم و توجه داشته باشیم پاسخ های جنگ و گریز اگر چه فطری اند، اما چون مقطعی مسئله را حل می کند، مشکلات ارتباطی دیگری به وجود می آورند.

 

6. التزام به صفات اضداد: برای اینکه بتوانیم یک صفت و رفتار را خاموش کنیم و یا از بروز آن جلوگیری کنیم، می توانیم نقطه مقابل آن را تقویت کنیم. در علم اخلاق، توصیه شده است با التزام مستمر به انجام اضداد این صفت (کظم غیظ، صبر، حلم و عدم شتاب) و درمان خودخواهی، ریشه همه صفات بد، از بروز این صفت پیش گیری کنیم. نیز بیان شده است که برخی از صفات همچون تکبّر، عجب، شوخی زیاد، استهزا، خواری، عیب جویی، لجاجت، مجادله، مخالفت، مکر و حیله، حرص به مال و جاه می توانند خشم را برانگیزانند; که در این موارد نیز توصیه شده است به ضررهای دنیوی و اخروی آن توجه کنیم و با عمل به اضداد این صفات و ریشه کن کردن مادر همه رذایل (خودخواهی منفی) آن را محو کنیم.59

 

     ب. فنون رفتاری

فنون رفتاری بر این فرض بنیادی بنا شده اند که رفتارها عمدتاً حاصل یادگیری اند. بنابراین، می توان آن ها را از یاد برد و یا رفتار مطلوب جایگزین آن ها کرد:

 

1. پاداش یا جریمه پاسخ: در این فن، ما به رفتارهای مطلوب خود پاداش می دهیم و رفتارهای نامطلوب و خشمگین خود را جریمه می کنیم. در زندگی برخی از علما آمده است که آن ها برای حذف یک صفت بد، گاهی به جریمه خود می پرداختند; مثلا، هر گاه مرتکب خشم نامعقول می شدند روزه می گرفتند. از فن «قرارداد مشروط» نیز می توان کمک گرفت;60 مثلا، مبلغی به کسی بدهیم و به او بگوییم: در صورت بروز این صفت از من، فلان مبلغ را انفاق کن.

 

2. مهار محرّک ها: خشم ممکن است به خاطر محرّک های فعلی مثل گرسنگی و خستگی ایجاد شود که برای درمان آن باید این محرّک های مزاحم را برطرف ساخت.61 البته گاهی محرّک ها وسوسه نفس، شیطان و دوستان شیطان صفت هستند که باید با غفلت زدایی و مراقبت و گفتن اذکاری مثل «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»، «لااله الا لله»، خواندن سوره های ناس و فلق و گفتن «اَعوذُ بک مِن وسوسةِ النفس» و خواندن دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا از آن ها خلاصی پیدا کرد. از سوی دیگر، می توانیم از محرّک ها و مشوّق های مفید مثل همنشینی با افراد صبور و حلیم این صفت را در خود ایجاد کنیم.62

 

3. تغییر محیطی و وضعیت: گاه محیط و محل توقف ما منبع استرس و محرّک خشم است که باید از آنجا دور شویم63 تا از خشم حاصل از آن نجات یابیم. در کتب اخلاقی، از ائمّه اطهار(علیهم السلام)احادیثی نقل شده اند که اشاره دارند به اینکه هنگام غضب، باید از محل غضب خارج شد و تغییر حال داد; اگر شخصی ایستاده است بنشیند، و اگر نشسته است به پهلو روی زمین دراز بکشد و اگر باز آرامش نیافت آب سرد به صورت خود بزند و یا وضو بگیرد. امام باقر(علیه السلام)می فرمایند: «اِنَّ الرجلَ لَیغضبُ فما یرضی ابداً حتّی یَدخلَ النارَ فایُّما رجل غضبَ علی قوم و هو قائمٌ فَلیجلسْ مِن فوره ذلک، فانّه سَیذهبُ عَنهُ رجزُالشیطانُ.»64

 

4. مطالعه زندگی افراد صبور و شیوه رفتار آن ها:65مسلّماً جهان بینی الهی قوی انسان را در برابر سختی ها مقاوم می کند و این همان چیزی است که افراد صبور و حلیم به آن مجهّزند. مطالعه زندگی این بزرگان به تدریج به باورها، گفتار، رفتار و هیجان های ما جهت مثبت می دهد.

 

 

 

     ج. فنون بین فردی

همان گونه که پیشتر اشاره شد، بهترین الگوی ارتباطی مؤثر و سازنده «قاطعیت» است. در قاطعیت چون زیربنای آن برقراری روابط صادقانه و صراحت همراه با احترام متقابل است. طرفین بحث راضی می شوند و قضیه به حالت بُرد ـ بُرد تمام می شود.

 

1. ایفای نقش: پیش از اینکه در موضع خشم قرار بگیریم، صحنه را تجسّم ذهنی کنیم و رفتارها و بحث های احتمالی را به طور زنده اجرا کنیم تا آمادگی روبه رو شدن با شرایط را داشته باشیم و بهترین شیوه برخورد را از بین شیوه های ممکن انتخاب کنیم.66 در این زمینه، می توانیم از فن «صندلی خالی» کمک بگیریم.67

 

2. همانندسازی: در روابط بین فردی افراد قاطع دقت کنیم و نکات مثبت رفتاری و عاطفی آن ها را بیاموزیم و همانندسازی کنیم. از جمله اصولی که می توانیم از آن ها استفاده کنیم، اصل «تظاهر مثبت، نه ریایی، و شبیه سازی» است. در روایات آمده است: اگر می خواهید راضی، صبور و یا حلیم و بردبار باشید، خودتان را به این حالات درآورید; چون فردی که به قومی تشبّه

 

پیدا می کند احتمال زیاد دارد که یکی از همان افراد گردد. امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «اِن لم تکن حلیماً فَتَحلَّم فاِنَّه قلَّ من تَشَبَّه بقوم الاّ اَوْشَکَ اَن یکونَ مِنهم.»68 ویلیام جیمز نیز در این باره چنین می گوید: هرگاه خواستید احساس خاصی را در خودتان پدیدار سازید، کاری کنید که اگر آن احساس طبعاً به شما دست می داد خود به خود آن کار را می کردید.69

 

3. نقدپذیری: به خود بقبولانیم که اشتباه کردن مساوی با آدم بد بودن نیست. اغلب ما انسان ها عموماً یک معادله غلط در ذهنمان حک شده و آن اینکه اشتباه کردن مساوی است با آدم بد بودن، و آدم بد نیز مطرود است. باید این معادله را به نامعادله تبدیل کنیم. ما نیز مثل بقیه انسان ها ممکن است خطایی داشته باشیم، ولی عیب داشتن ما مساوی با معیوب بودن کل شخصیتمان نیست. پس به استقبال نقد برویم و با پرسیدن از طرف مقابل، سعی کنیم با صفات منفی خود بیشتر آشنا شویم و پس از خودشناسی، از صفات مثبتمان برای برطرف کردن آن عیب کمک بگیریم. در ضمن، به یاد داشته باشیم که از نقد و انتقاد نرنجیم. چون اغلب انسان ها عادت کرده اند خواسته خود را با درست یا نادرست های اخلاقی، جملات آمرانه و یا انتقاد بیان کنند. البته اگر کسی قصد سلطه گری و آزار ما را دارد می توانیم انتقاد او را با «پاسخ مه آلود» و فنون مشابه آن پاسخ دهیم; یعنی به مه تبدیل شوید و انتقاد را از خود عبور دهید (حالت تدافعی نگیرید) و وانمود کنید مسئله را نفهمیده اید و برای عدم جدال، به صورت کلی و مبهم با اصول انتقاد به صورت اجمالی موافقت کنید و از جملاتی مثل «شاید این طور باشد، ممکن است به چنین چیزی منجر شود، بی ربط هم نمی گویید، شاید حق با شما باشد» استفاده کنید تا احتمال تکرار انتقاد مغرضانه را در فرد کاهش دهید. گاهی لازم است در مقابل انتقاد، «ابراز وجود منفی» کنیم; یعنی به اشتباه خود اعتراف کنیم با توجه به اینکه بین اشتباه و احترام و مقبولیت رابطه ای وجود ندارد. اشتباه جزو لاینفک زندگی است. پس اشتباه را به عنوان یک اشتباه بپذیریم و در صدد اصلاح برآییم.70

 

4. قاطعیت:71 این سازنده ترین شیوه در رابطه بین فردی است و هسته آن صداقت (هماهنگی بین رفتار آشکار با فکر و احساس درونی) است; تنها شیوه ای که در آن دو طرف به رضایت و حالت بُرد ـ بُرد می رسند72 و در برخورد با افراد مورد علاقه یا کسانی که نسبت به آن ها احساس مثبتی داریم دچار دوسوگرایی نمی گردیم73 و شاید به همین دلیل است که در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) آمده: «انُّما رجل غَضبَ علی ذی رحم فلیَدْنُ منه فلیَمَسَّهُ فانَّ الرحمَ اذا مُسَّت سَکنَت»;74 هر گاه فردی از دست اقوام و نزدیکان خود خشمگین شد نزد او برود و او را لمس کند تا آرام گردد.

 

     مؤمنان هنگام غضب بر یکی از نزدیکان خود، باید به نیکوترین شیوه برخورد کنند و به او (از نظر عاطفی، کلامی و بدنی) نزدیک شوند. این حالت باعث می شود که فرد احساس امنیت و آرامش کند. بی تردید، این احساس آرامش و محبوبیت موجب می شود که او حالت تدافعی و تهاجمی نگیرد و قضیه بدون بگومگو فیصله پیدا کند. باید به بهترین وجه، مشکل را حل کنیم و از دو سوگرایی سر درنیاوریم تا دچار اختلالات هیجانی و رفتاری نشویم.

 

5. کمک مُصلح: گاهی وجود فرد سوم، که دلسوز و همدل است، می تواند از شعلهور شدن آتش خشم جلوگیری کند. به مثال ذیل توجه کنید: پرویز بر سر مسئله ای با ساسان اختلاف دارد. پرویز که فردی فحّاش است، به او ناسزا می گوید. ساسان نمی تواند تحمّل کند و سریع عصبانی می شود. بهزاد دست ساسان را می گیرد و به گوشه ای می برد و به او می گوید: «او تحت فشار روحی است، خودش هم از این برخورد ناراحت است.» اطلاعات تسکین دهنده بهزاد امکان ارزیابی مجدد به ساسان می دهد. این امر باعث کاهش ترشح غدد فوق کلیوی می گردد و به آرامش او کمک می کند. پس اگر می بینیم که در شرایطی نمی توانیم صحیح تصمیم بگیریم و عجولانه برخورد می کنیم، از فرد سومی برای کنترل خشم خود کمک بگیریم.75

 

6. مهارت در انتقاد: گاهی خشم های ما به خاطر عدم مهارت ما در انتقاد کردن هستند. با یادگیری این مهارت ها، باید از بروز آتش جنگ و خشم اجتناب کنیم. (پرهیز از نقد در جمع ـ توجه به نقاط مثبت در ابتدای نقد و ایجاد روحیه پذیرش در طرف مقابل، بیان غیرمستقیم، تکریم شخصیت و عدم بیان نقدهای پی در پی و فرصت دادن برای اصلاح)

 

7. شوخی:76 گاهی شوخی روش خوبی برای حفظ از آتش خشم است; یعنی فرد به جای اینکه در تنش روابط همیشه جدّی باشد، این بار به جنبه های مضحک و خنده دار قضیه و رویداد توجه می کند. این کار باعث می شود که فرد قدرت بازبینی و تجدیدنظر داشته باشد و عجولانه تصمیم نگیرد.

 

8. حفظ جذّابیت بین فردی: بی تردید، یکی از جذّابیت ها در روابط بین فردی نشاط، بشاشیت و گشاده رویی است. افرادی که عبوسند و چهره ای درهم دارند از محبوبیت کمتری برخوردارند. به همین دلیل، علمای اخلاق با توجه به این امر، یکی از علاج هایی را که برای غضب ذکر کرده اند، منعطف کردن توجه فرد به حالت چهره فرد غضبناک است. می گویند: در چهره افراد غضبناک بنگرید، ببینید چگونه حالت او از حالت انسانی خارج شده و صفات او به درندگان شبیه شده و منفور مردم، حتی نزدیکان خود، گشته است. مسلّماً توجه به این امر کمک خوبی برای ترک این صفت است; چون مردم از معاشرت با افراد بشّاش، صبور و حلیم لذت می برند و آن ها نزد مردم عزیز و محترمند.77

 

9. خوش بینی: فرد خوش بین عمیقاً معقتد است که به رغم مشکلات و سختی های موجود بر سر راه زندگی، اوضاع سر و سامان می گیرند و همه چیز به خوبی و خوشی می انجامند. سلیگمن خوش بینی را روشی می داند که مردم بر اساس آن موفقیت ها و شکست های خود را توصیف می کنند. فرد خوش بین (به خود، دیگران و مسائل زندگی) هر شکست را به عنوان پدیده ای می بیند که قابل تغییر است و معتقد است: بار دیگر می تواند موفق شود، در حالی که فرد بدبین به هنگام شکست (در روابط، زندگی و مانند آن) خود را سرزنش می کند و ناکامی خود را ناشی از برخی خصوصیات شخصی خود می داند که غیرقابل تغییرند. به نظر وی، خوش بینی و امید را می توان مثل درماندگی و نومیدی آموخت و زیربنای آن «خود اثربخشی»78 است; یعنی فرد باید باور کند که به همه ماجرای زندگی خود مسلّط است و می تواند از عهده مشکلاتی که بر سر راهش قد علم کرده اند، برآید.79

 

10. مردم حق اشتباه دارند: این روش در واقع آن روی سکّه یکی از تفکرات غلط و خطاهای شناختی است; یعنی انسان عاقل در روابط اجتماعی خود واقع بین است و حق اشتباه را برای افراد دیگر به رسمیت می شناسد و انتظار معصوم بودن از همه مردم ندارد; همان گونه که خود وی نیز چنین است.

 

     تغافل، مدارا، پاک سازی افکار غیرمنطقی، اخلاص، عفو و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه ها می توانند روحیه صبر و حلم و کظم غیظ را در ما تقویت کنند.80 در مجموع، جهان بینی الهی به ما کمک می کند ما در خط اعتدال (شجاعت) سیر کنیم; نه دچار افراط (سلطه گری، ظلم و تکبّر) شویم و نه دچار تفریط (ترس، بی عرضگی، احساس خود کم بینی).

 

     برای مثال، یکی از اعمال دینی که می تواند کارگشا باشد و از شدت غضب بکاهد، اشتغال ذهن به ذکر و یاد خداست. این امر باعث می شود که حواس انسان از محرّک های غضب منصرف شود و در مقابل، حضور خداوند را حس کند و در مورد عواقب دنیوی و اخروی غضب و مذمّت های آن بیشتر اندیشه کند. به همین دلیل، برخی از علما اشتغال به ذکر خدا در هنگام غضب را واجب می دانند.81

 

     از دیگر اعمال دینی، گذشت و عفو به خاطر خداست. تحمّل بسیاری از سختی ها و خشم ها به خاطر رسیدن به مقام مادی و معنوی (که بالاتر از همه چیز است) راحت است (چون عشق حرم باشد سهل است بیابان ها.)

 

 منبع:www.akbarya.blogsky.com

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام یکشنبه 4 فروردین 1392 ساعت 15:41

سلام.
سایت خوبی داری .خوبه.
این سایت منه: pnunp.ir
اگر مایل هستی سایتم رو لینک کن و بهم بگو تا سایت شما رو لینک کنم.

عنوان سایت: سوال پیام نور
آدرس سایت: http://pnunp.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد